یعنی آرزو به دل مونیدم بریم یه شرکتی طراحی یا اجرای تست رو با مستندات شروع کنیم. هر جا می‌ریم یا سندی وجود نداره، یا اگر هست متعلق به دوره دوم زمین‌شناسیه.

دیگه خودتون بهتر از من با این وضعیت آشنایید!

انصافا یه وقتایی هر چی بیشتر کد رو کامنت می‌کنن، تستر و مشتری و خلاصه همه راضی‌تر هستن. با این اوصاف فکر کنم یه قانون مهم اینه: تا جاییکه می‌توانید کد خود را کامنت کنید

۲ اصل از ۷ اصل تست نرم‌افزار معتقدند که نمیشه برنامه رو واقعا بدون باگ تصور کرد. یکی از این اصول میگه: “تست کامل ممکن نیست” و دیگری میگه: “تست اثبات میکنه که باگ وجود داره، نه اینکه باگ وجود نداره”. بنابراین هیچوقت نمیشه گفت باگی وجود نداره و کسی نمیتونه باگ پیدا کنه! !!!!!!

کلا بعضی وقتا مدیرا یه چیزایی میگن و یه چیزایی می‌خوان، که آدم دوست داره تا وکیلش نیومده حرفی نزنه !!!!!!

تغییر استراتژی(حالا چه در تست و چه در کل سازمان)، نیازمند استعداد اون بخشی هست که قراره تغییر کنه. بخشی که قرار تغییر کنه باید بتونه این تغییر رو بپذیره. پنگوئن‌ها نمی‌تونن آهو بگیرن، چون چنین استعدادی ندارن.

وقتی تحلیلگرها اونقدر قوی نیستند که نیازمندی‌ها رو درست استخراج کنند، طبعا تست هم که باید نیازمندی‌ها رو تست کنه دچار مشکل میشه.  

یعنی بدبخت‌تر از تیم تست من ندیدم. طرف میره سیستم Develop می‌کنه. میاد دمو میده، تا سیستم رو لاگین می‌کنه، کل سرورهای شرکت خودشون و شرکت بغلی دان میشه. بعد اگر تو کار باگ پیدا بشه، می‌گن پس تیم تست چی کار می‌کنه!

وقتی تست رو به خاطر هزینه دست کم می‌گیرید، باید منتظر هزینه‌های سنگین Maintenance باشید.

کلا Agility هر چی که بلد بودیم و نبودیم رو منهدم کرده. حتی تست هم Agile و غیر Agile داره. البته جدیدا متوجه شدم Agility مترادف همون شلخته کار کردنه. چون همیشه جاهایی که بی قاعده کار می‌کنن میگن ما Agile هستیم.