شنیدین میگن: “هر چی جلوتر میره، بیشتر به عمق فاجعه پی میبریم!”
این تصویرِ کُمیک، دقیقا بیانگر همین موضوعه.
واقعا چرا هر وقت کار یه مرحله به بالا میره بیشتر مشخص میشه که انتظارات مشتری برآورده نشده!؟
تنها دلیلی که این وسط هست، اینه که پیمانکار نتونسته انتظارات مشتری رو به خوبی درک و اخذ کنه. وقتی پیمانکار انتظارات رو درست متوجه نمیشه، و دنبال اون رو هم نمیگیره، معنیش اینه که چیز دیگری رو در ذهن خودش جایگزین نیازمندیهای اصلی کرده. به همین دلیل وقتی کار در مراحل اولیه هست، از نظر کارفرما همه چیز اوکیه. هر مرحله که کار یک پله بالا میره، چون افرادیکه باید کار رو تائید کنن، شیوه تفکرشون به مشتری نزدیکتر میشه، بیشتر از لایههای پایین متوجه ضعف در پیادهسازی انتظارات میشن. و وقتی هم که کار به دست مشتری میرسه…