خلاصه: امروزه رفتارها و انتظارات از تلفن همراه به طور چشمگیری تغییر کرده است، در نتیجه منجر به تکامل مداوم تکنولوژی تلفن همراه و راههای جدیدی شده است که بر اساس آن اخیرا کاربران میتوانند با موبایل ارتباط برقرار کنند. به دلیل این پیشرفت در فن آوری و رفتار کاربر، سازمانهای تست کننده نیز باید راهکارهای تست تلفن همراه خود را ارتقا دهند تا بدین ترتیب اطمینان حاصل شود که آنها قابل درکترین و به روز ترین تجربه ممکن را ارائه می کنند.
عجیب به نظر میرسد که، تست موبایل یک محدوده کلیدی است که امروز شرکتهای تلفن همراه آنرا پایینتر از سطح انتظار به پیش میبرند. علت این امر در درجه اول این است که تسترها مجبور به انجام تستهای حداقلی یا سطحی و پر از ابهام هستند، که اغلب به علت فقدان منابع تست، عدم تجربه یا نبود یک استراتژی و Test Plan جامع برای تلفن همراه میباشد.
Practiceهای تست موبایل، متدها و ابزارهایی که امروزه اغلب سازمانهای تست استفاده میکنند، کافی نیست. این موضوع ضرورت دارد که شرکتها یک استراتژی تست دقیقتر را دنبال نمایند.
یکی از متدهای اصلی تست که ما باید زمان بیشتری را به آن اختصاص دهیم Usability Testing یا تست کاربردپذیریست. اگر چه این موضوع اغلب نادیده گرفته میشود، اما مهمترین فیلد تست موبایل است که باید به آنها توجه بیشتری شود.
من در طی دهه گذشته در تمام صنایع مختلف با شرکتهای بسیاری کار کردهام و متوجه شدهام که اکثر سازمانهای تست، متدهای استاندارد Usability Testing را به کار میگیرند از جمله: گروههای متمرکز و مانیتورینگ اپلیکشن، همراه با تحلیل سنتی و کمّی. در حالی که ممکن است این موضوع پیش از این منجر به Best Practiceهای تست میشده است، اما امروز رفتار و انتظارات از تلفن همراه به طور چشمگیری تغییر کرده است که نتیجه تکامل مداوم تکنولوژی تلفن همراه و راههای بیشمار جدیدیست که اکنون کاربران میتوانند بر اساس آن با موبایل ارتباط برقرار کنند. به دلیل این پیشرفت در فنآوری و رفتار کاربر، سازمانهای تست کننده نیز باید راهکارهای تست تلفن همراه خود را ارتقا دهند تا بدین ترتیب اطمینان حاصل شود که آنها قابل درکترین و به روز ترین تجربه ممکن را ارائه میکنند.
همانطور که من و تیمم به مشتریان برای ارائه راهکارهای Game-Changing و تجربیات عالی کاربری(UX) کمک میکنیم، باید توجه داشته باشیم که متدهای سنتی تست Usability هم دیگر کفاف امور را نمیدهند.
اول از همه باید گفت، قانون طلایی تست هنوز هم درست است: افراد واقعی روی دستگاههای واقعی هنوز بهترین روش برای تست است. با این حال، تجربه ما یک مشکل را نشان داد. زمان و باز هم زمان، هنگامی که شما از کسی بخواهید یک برنامه تلفن همراه را تست کند، آنها اپلیکیشن را به همان روشی که کاربران مد نظر شما آنرا به کار میبرند، استفاده نخواهند کرد. هنگامی که وظیفه تست یک برنامه را به شخصی محول میکنید، ذهنیت و رفتار تستر تغییر میکند، که به طور قابل ملاحظهای نسبت به کاربر معمولی متفاوت است. این موضوع میتواند مدت زمان صرف شده در هر صفحه، مراحل جریان فرآیندی که آنها دنبال میکنند و حتی حرکات مورد استفاده برای هدایت به سمت برنامه، را شامل شود. بنابراین، از دیدگاه فنی، ضرورت دارد که متوجه باشید برنامه موبایل شما به نسبت زمانیکه اپلیکیشن موبایلی شما در شرایط نرمال کاربر در محیط کاری معمول استفاده میشود، احتمالا نتایج مختلفی در یک تست کنترل شده ارائه میدهد.
مشکل دیگر: اگر برنامه شما درکپذیری مناسبی ندارد و برای استفاده آسان نیست، کاربران تلفن همراه به سادگی آن را به کار نمیبندند. آنها برنامه را حذف کرده و یا رها میکنند. به عنوان یک تجربه شخصی، من اپلیکیشنهای زیادی را چند دقیقه پس از دانلود حذف کردهام، چرا که در زمانیکه میخواهم از کارکرد اصلی برنامه استفاده کنم اپلیکیشن فریز میشده، و یا UI خیلی مبهم بوده، آنچنانکه هر بار که سعی میکردم روی آن ضربه بزنم یا کارکردی را انتخاب کنم، فرمان اجرا برای یک کارکرد دیگر ارسال میشد، چون دکمهها یا متن لینکها خیلی به یکدیگر نزدیک بودند.
با این اوصاف، امروزه شرکتهای تلفن همراه باید چه کار کنند؟ یک روش از سازمانهایی که با متد Usability Testing خود بالا و فراتر از آن میروند در استفاده از ابزارهای Analytic کیفی جدیدیست که Heat Map(نقشه گرمایی)را بر اساس جاییکه کاربران لمس میکنند، تولید و دنبال مینماید. این ابزارها تمام رفتارهای دادهای(از قبیل ضربه یا Tapeها، ضربات شدید یا Swipeها، Pinchها و غیره) که برای ارتباط با برنامه استفاده میشود را جمعآوری مینمایند. بدین ترتیب تعاملات کاربر ضبط شده و به صورت بصری به صورت یک لایه شفاف نقشه گرم روی برنامه موبایل قرار میگیرد. این کار تسترها را قادر میسازد تا تجسم کنند که کاربران دقیقا کجا و چگونه با برنامه تلفن همراه تعامل دارند.
فرکانس تعامل با استفاده از یک طرح رنگی مدرج(طیف پیوسته رنگی) تصویر میشود، که در آن رنگ آبی تصویری از حداقل تعاملات مکرر را ارائه داده و قرمز بالاترین سطح تعاملات را نشان میدهد. در زیر نمونههایی از نقشههای حرارتی لمسی از Appsee و HeatData ارائه شده است.
هدف اصلی هر راهکار روی تلفن همراه باید این باشد که آنرا ارتباط پذیرتر و برای استفاده آسانتر نماید. به گفته یکی از سازمانهای مهم در این زمینه، هنگام اجرای تست Usability چیزی که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد، حرکات بدون پاسخ است، و این یعنی زمانی که یک کاربر تلفن همراه با برنامه شما تعامل میکند، اما حرکات وی بدون پاسخ میماند.
موارد زیادی میتوانند این رخداد را باعث شوند. شاید صفحه نمایش چرب باشد، برنامه دارای یک باگ باشد، یا کاربر در شرایطی که نیاز به Tape کردن صفحه است سعی در Swipe دارد. نکته این است که حرکات بدون پاسخ نباید نادیده گرفته شوند، چرا که آنها منبع دیگری برای ناامیدی کاربر هستند و به همین دلیل کاربران ممکن است موبایل اپلیکیشن خود را حذف کنند(و منجر به Reviewهای ضعیف در App Storها یا Social Media شود).
دلیل دیگر برای فراتر رفتن از روشهای معمول Usability Testing و آمیخته شدن با ابزاری مانند Touch Heat Mapها برای ردیابی تعاملات موبایلی، وجود انواع مختلفی از دستگاههای موبایلیست که امروز مورد استفاده قرار میگیرند، مانند: ساعتهای موبایلی، تفنهای همراه و تبلتها. استفاده از متدهای جدید در راستای Usability Testing به توسعهدهندگان برای شناسایی این موضوع که آیا عناصر اپلیکیشن موبایل بروز میکنند یا خیر، و اینکه آیا عوامل مختلف ظاهری منجر به یک تجربه ضعیف روی UI میشوند یا نه، نیز کمک میکند.
به عنوان یک استراتژیست در حوزه موبایل، شرکتهای زیادی را میبینم که راهکارهای Mobile Application Development Platformای را پیادهسازی میکنند که آنها را برای استقرار یک Code Base برای دستگاهها و پلتفرمهای چندگانه(Native، Hybrid و وب) کمک میکند. این موضوع علاوه بر اینکه چیزی بیش از حالت معمول را در توسعه موبایل اپلیکیشنها به ارمغان میآورد، و یک استراتژی قابل اطمینان است، اما استقرار برای دستگاهها و پلتفرمهای مختلف را به خصوص در شرایطی که وارد Mobile Testing و بویژه Usability Testing میشویم، پیچیدهتر میکند.